هستیهستی، تا این لحظه: 12 سال و 26 روز سن داره

هستی مامان و بابا

11

 هستی نازم سلام مامانی؛ قربونت برم دختر بلای من ؛ این روزا انقدر شیرین و خوردنی شدی که تمام مدت یا دارم بوسه بارونت میکنم یا میچلونمت ؛ بعد از چند روز سرما خوردگی که با سرماخوردگیهای سالهای قبل خیلی فرق داشت اما خدا رو شکر تموم شد؛ رفت اون روزای سخت بد قلقی و تب و سرفه ؛ بی صبرانه منتظر هوای بهاری و بعدش هم تابستونم ؛ هیچ وقت تو عمرم تا این حد از سرمای زمستون بیزار نشده بودم ؛ بس که امسال انواع عجیب و غریب سرماخوردگی و آنفولانزا به جون ما افتاد و حسابی حالمونو گرفت ؛ قبلانا یادمه وقتی ویروس تشریف میاورد خونه همه اعضای خونه تک تک مبتلا میشدن و بعد چند روز ایشون زحمتو کم میکردن اما امسال چند دور تو خونه میچرخه انگار راه برگشت و گم کرده ...
19 اسفند 1391
1